روز 25 آذر بود که طبق معمول مهرسام مشغول توپ بازی بود و مامان عاطفه مثل همیشه مشغول حرف زدن با تلفن! که یهو مهرسام توپو با دندونهای تیز و الماسی سوراخ کرد! و با تعجب از اینکه توپ چرا این شکلی شده مدام میگفت: ماما ... ماما ... مامانی چرا توپم این شکلی شده؟!!! آهان ... بذار درستش کنم!!! و در آخر که تلاشش ناموفق بود و قضیه پاره شدن توپ داشت تبدیل به یه تراژدی غمناک میشد! آقامهرسام یه توپ همرنگ لباسش جایزه گرفت!!! اینم یه فیگور از آقامهرسام! ...